چند امثال حکم در دیوان کمال خجندی

ساخت وبلاگ

چند امثال حکم در دیوان کمال خجندی

اشهر شعرای خجند

رضا همراز

تبریز اگر کند هوس او را ازین مقام

سیلاب اشک  راست بسرخاب میبرد .

کمال خجندی اشهر شعرای خجند بود . آن هم از طالع خوش شاعر بود که مدتها در خطه جنت آسای  تبریز اتراق کرد و بدین سبب شهره به عاام شد. دیوان این شاعر خجندی نخستین مرتبه به اهتمام مرحوم عزیز دولت آبادی « درویش تبریزی » در سال 1337 منتشر و  از آن پس بارها چه در ایران و چه در خارج از ایران منتشر و باز اشعاری یافت می شود که در دیوانهای چاپی شاعر موجود نمی باشند . اما چنانکه می گویند بهترین نسخه چاپی دیوان شاعر همانا نسخه باز چاپی استاد عزیز دولت آبادی می باشد که در سال 1375 به مناسبت برگزاری گنگره شیخ کمال خجندی از نو به حلیه طبع آراسته گردیده است . چه در مقدمه دیوان شیخ کمال و چه در ذیل تذکره شعرای خجند و چه در دیگر جاها از تعدّد نسخ خطی شاعر نام برده شده است . این هم از آنجا ناشی است که مردم اشعار کمال را دوست دارند و از این رو نسخ متعدّدی اکنون در دسترس است .

دلبستگی کمال خجندی به تبریز :

نیک می دانیم که کمال خجندی علاقه وافری به سکونت در شهر زیبا و تاریخی تبریز داشت و سالها در این شهر زندگی و عاقبت نیز در سال 803 هجری در این شهر چشم از جهان بسته است . گویا پس از خرقه تهی کردن وی ، دیگران به زاویه وی رفتند . تنها بوریایی برای خواب و تکه سنگی برای بالش وی یافتند و لاغیر ! هنوز هم مقبره این شاعر در محله ی بیلانکی ( ولیانکو یا والیانکوی ) تبریز مشخص و روزانه چند تن از شعرا و محققین یا علاقمندان از این مزار و مزار کمال الدین بهزاد دیگر هنرمندی که با هم در یکجا می باشند فاتحه ای نثار می کنند . وی در زادگاهش و سمرقند تحصیل علم کرده بود . شیخ کمال به قصد حج وطن خود را ترک و وقت بازگشتن از مکّه مکرمه در تبریز اقامت دایمی اختیار می کند . زیرا تبریز در آن زمان از مراکز اساسی و مهم علم و ادب ایران محسوب می شد. شیخ کمال خجندی در لابلای اشعارش تبریز را ستوده و چندین مرتبه از این شهر به نیکی یاد آورده است .

تبریز مرا راحت جان خواهد بود                                 پیوسته در او دل نگران خواهد بود

تا در نکشم آب چرنداب و گجیل                               سرخاب ز چشم من روان خواهد بود .

یا در جایی دیگر می فرماید :

شهر سرای چون دست ، آشفته شد کمال                 وقت است اگر عزیمت تبریز کنی

همچنین می گوید :

زاهدا تو بهشت جو که کمال                     ولیانکوه خواهد و تبریز

نیز :

تبریز اگر کند هوس او را ازین مقام                      سیلاب اشک  راست بسرخاب میبرد .

و تبریز را با بهشت مقایسه کرده و می گوید :

از بهشت خدای عزّ وجل                           تا به تبریز نیم فرسنگ است .

و :

از روزنه آفتاب تبریز                              در خانه برفت و در بر آورد

قراینی در دست است که وی زبان تبریزی یعنی ترکی آذربایجانی را نیز می دانست  . کمال چون در طریقت پیرو سلسله نقشبندیه بود از این رو دلبستگی مضاعفی به ترکی داشت . چرا که سلسله نقشبندیه پیرو خواجه احمد یسوی پیر ترکستان بودند . از خواجه احمد یسوی دیوان اشعاری به زبان ترکی به یادگار مانده که بارها چه در ایران و چه در خارج از ایران منتشر گردیده است . البته رگه هایی از لغات ترکی را می توان در دیوان امروزی کمال به سهولت مشاهده نمود . مانند این ابیات :

ترک من مه بود به ترکی آی                    خوش بود یک شبی به پیش من آی

دیده مه که چون رود بر بام                   تو مهی هم به بام دیده بر آی ...

البته در کنار دیوان کمال خجندی ، اثری ترکی نیز از وی یاد کرده اند . نام این اثر « لطافت نامه » ذکر گردیده که  مثنویی است در تعقیب محبّت نامه خوارزمی که یکی از آثار ارزشمند ادبیات ترکی است . متاسفانه عده ای در انتساب این مثنوی به کمال خجندی تردیده داشته و با بهانه های واهی آن را جزء آثار کمال نشناخته و مردود دانسته اند!!! البته کسانی که در این زمینه تردید داشته اند هیچ گاه دلایل مطنطن علمی ارائه ننموده اند . متاسفانه این مثنوی به نظر نگارنده این سطور نرسیده تا در باره کمّ و کیف آن اظهار نظر نماید امّا چند تن از ادیبان تاجیک مانند شادی یئف و اسدالله یئف  به ضرس قاطع مثنوی ترکی لطافت نامه را از کمال خجندی دانسته اند . البته که این مسئله چندان هم تعجّب بر انگیز نیست . زیرا از قدیم الایام شعرای بسیاری از خجند در کنار زبان فارسی به زبان ترکی نیز شعر سروده و دیوانهایی از خود به یادگار گذاشته اند . مانند : مایوس خجندی از شعرای قرن 12 هجری ، نازل خجندی متولد 1205 هجری ، مطرب خجندی از شعرای قزن 18 میلادی ، فرخ خجندی از شعرای قرن 19 میلادی ، اسیری خجندی متولد 1282 هجری ، قاضی خجندی متولد 1301 هجری ، مولوی عبید خجندی ، قمبرخان خجندی متولد 1225 هجری ، معظم خان خجندی متولد 1249 هجری ، معطر خان خجندی از سخنوران قرن 13 ، فضیلت خجندی  متولد  1279 هجری ، شریفه بی بی عاجز خجندی از شاعره  های توانا متولد 1319 هجری ، کاشف خجندی مکتب دار والی مصر و ...

رابطه حافظ و کمال :

دولتشاه سمرقندی راجع به رابطه کمال و حافظ می نویسد : « آن صوفیانی که از مصاحبت و راهنمایی شیخ کمال و حافظ هر دو برخوردار بوده اند ، اذعان دارند که ارشاد شیخ از شعر وی والاتر بوده در حالیکه شعر حافظ از ارشاد وی فراتر است » به احتمال زیاد تماس آن دو با یکدیگر از این غزل حافظ به مطلع زیر شروع شد :

ای صبا گر بگذری بر ساحل رود ارس                     بوسه زن بر حاک آن وادی و مشکین کن نفس

هنگامیکه کمال برای حافظ غزلی فرستاد و مصرع زیر را در برداشت : « این مژده از من بشنوید ای تشنگان گفتم به چشم » وی به وجد در آمد و گریان گفت « چه والا مقام است » .

وقتی که حافظ غزلی را با تخلص زیر فرستاد :

ز راه میکده یاران عنان بگردانید                  چرا که حافظ از این راه رفت و مفلس شد

کمال در جواب غزلی سرود و از نام حافظ در آن استفاده نمود :

نشد به طرز غزل هم عنان ما حافظ                     اگر چه در صف رندان ابوالفوارس شد

حقیقت آن است که مقام ارشاد کمال خجندی بدون شک و شبهه ای ثبت گردیده است . در حالیکه مدرک و سند واضحی مبنی بر مقام ارشاد خواجه شیراز وجود ندارد . بنا به گفته دولتشاه سمرقندی  « بدون شک خجندی در تبادل نظرهای عرفانی خود با حافظ طبیعتاً از لحاظ معنوی پخته تر بوده است . »

در مکاتبات آن دو ، بزرگترین ستایشی را که حافظ از  یار و مرشدش می کند در بیت زیر و با استفاده از کلمات تَرک و تُرک می توان دید :

حافظ چو تَرک غمزه تُرکان نمی کنی                    دانی کجاست جای تو ، خوارزم یا خجند

در اینجا حافظ از اصطلاح صوفیانه  تُرک  به معنای جمال و جلال و جلال حق و زادگاه خجندی استفاده کرده است .

 

چند امثال حکم در دیوان کمال الدین خجندی :

با مطالعه دیوان به یادگار مانده از کمال خجندی شاعر معروف قرن هشتم هجری با ضرب المثل هایی روبرو می شویم که هنوز هم از پس سالها در آذربایجان کاربرد دارند. پرداختن به همه آنها  کاری سهل نیست ، اما اشاره ای به چند بیت مطمئناً خالی از لطف نیست که ذیلاً تقدیم می گردد .

1-بریخت خون عزیزان عجب تر آنکه هنوز                  ز خردی از دهانش بوی شیر می آید .

عبارت از دهان بوی شیر آمدن که هنوز هم در تبریز به کار برده می شود یادگار همان سالهاست که کمال با مردم خونگرم تبریز محشور بود . این عبارت را سالها بعد نیز مولانا صائب تبریزی ( 999 تبریز 1087 اصفهان ) این چنین استادانه به کاربرده است :

هنوزم از دهان چون صبح بوی شیر می آمد          که چون خورشید مطلع های عالمگیر می گفتم

2-هر زاده انگشت نمایی که به محراب                ابروی تو دیده سر انگشت گزیده

این ضرب المثل نیز حکایت از « بارماق دیشله مک » است که مردم آذربایجان و در راس آن تبریز  امروز نیز در موارد تعجبی به کار می برند .

3-چشم ار خاک درت جوید فکن در دامنش                      مردمان کویند نیکویی کن و افکن در آب

این مثل نیز با « سن یاخشی لیق ائت بالیق دا بیلمه سه خالیق بیلر » سالهاست که ورد زبان مردم این خطه است .

4-آب کر سر بگذشت در جیحون                                        چه به دستی چه نیزه ای چه هزار

ترکی این ضرب المثل « سو کی باشدان آشدی یا بیر قاریش یا بیر متیر » چنین است که اکنون هم به کار می رود .

5-تو کیی کمال یاری که بساط قرب جویی                   زحد گلیم خود پا نتوان دراز کردن

این ضرب المثل نیز جزء امثالی است که روزانه صدها مورد به کار گرفته می شود و ترکی آن چنین است « آیاغیوی گیلیمیوه گوره اوزات»

6-اشک چو لعل ریزد آن لب مرا زدیده                       در شیشه هر چه باشد از وی همان تراود

ترکی این ضرب المثل نیز چنین است « هر نه توکسن آشیوا ، او گلر قاشیغیوا » که جزء ضرب المثل هایی هست که زیاد کاربرد دارد . البته با غور در دیوان کمال خجندی دهها مورد از گفتار نیاکانمان را به سهولت می توان خواند که جهت اطاله کلام به این چند بیت کفایت گردید .

 

منابع ، ماخذ  و توضیحات :

1-      تذکره شعرای خجند دکتر عبدالمنان نصرالدین خجندی ، چاپ اوّل مرکز اسناد و خدمات پژوهشی وزارت امور خارجه ، تهران 1384

2-    دیوان کمال خجندی ، تصحیح : عزیز دولت آبادی مجمع بزرگداشت کمال خجندی ، 1375

3-    مقالات مجمع بزرگداشت کمال خجندی ، جلد اوّل 1375 -مجمع بزرگداشت کمال خجندی

4-    تبریزلی صائبین شعرلرینده  آتالار سوزو -رضا همراز ( مقاله اینترنتیWWW.REZAHAMRAZ.COM  )

5-    متاسفانه دکتر عبدالمنان نصرالدین خجندی ، صاحب تذکره شعرای خجند در تذکره تدوینی خود علی الرغم اینکه از  چندین شاعر ترک سرای خجندی نام برده است ، دریغا بیتی نیز ذکر ننموده است !

6-    کمال خجندی / محمّد علی جم نیا / مجله صوفی ، شماره 42 بهار 1378 ، لندن

7-   مصطبة خراب ، تالیف : احمد قاجار مشهور به هلاکو و متخلّص به خراب . به کوشش دکتر ع . خیّامپور . تبریز 1344 . کتابفروشی معرف و کتابفروشی تهران - تبریز

8-    روایتی نیز هست که کمال پیرو سلسله نعمت الهی بود .

sizin hamraz...
ما را در سایت sizin hamraz دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esalarsolmaz9 بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 23:20